
حداکثرسازی تولید با پایش فرسایش (Erosion Monitoring)
ارزیابی سیستم مدیریت دارایی
حداکثرسازی تولید از طریق پایش فرسایش (Erosion Monitoring)
بهکارگیری همزمان دو فناوری مکمل در زمینه پایش وضعیت تجهیزات، امکان افزایش نرخ تولید را حتی در شرایطی که جریان سیال حاوی مقدار قابلتوجهی از ذرات جامد معلق (High Entrained Solids) است، فراهم ساخته است. این رویکرد بهویژه در صنایعی مانند نفت و گاز، که با شرایط عملیاتی خشن و متغیرهای غیرقابل کنترل مواجهاند، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
در شرایطی که اجرای پروژههای جدید تولیدی نیازمند سرمایهگذاریهای کلان و بلندمدت است، و از سوی دیگر نوسانات غیرقابلپیشبینی قیمت نفت و گاز در بازارهای جهانی استمرار دارد، تمرکز شرکتهای فعال در این صنعت بهطور طبیعی بهسمت بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای موجود زیرساختی و داراییهای فعلی سوق یافته است. این تغییر رویکرد، همسو با الزامات اقتصادی، به استراتژی غالب در مدیریت داراییهای فیزیکی تبدیل شده است.
با وجود آنکه تولیدکنندگان نمیتوانند کنترل مستقیمی بر قیمت نهایی فروش محصولات خود اعمال کنند، همچنان ابزارهایی برای بهبود سودآوری در اختیار دارند؛ از جمله کاهش هزینههای عملیاتی، بهینهسازی فرآیندهای تولید و افزایش راندمان تجهیزات. بر این اساس، در هر سطح قیمتی از بازار، افزایش نرخ تولید مساوی با افزایش درآمد تلقی میشود.
در چنین محیطی که حاشیه سود بهشدت محدود است، حفظ یکپارچگی عملکردی تجهیزات و زیرساختها بهعنوان عاملی تعیینکننده میان سودآوری و زیاندیدگی مطرح میشود. این واقعیت موجب شده است که بسیاری از تولیدکنندگان، در جستوجوی گزینههای تأمین منابع اولیه با هزینه پایینتر، نظیر خرید نفت و گاز با تخفیف (Opportunity Crude Oils and Gas) باشند. با این حال، چنین اقدامات تاکتیکی باید با بازتعریف جایگاه عملیات ممتاز (Operational Excellence) در سطوح کلان مدیریتی همراه باشد، تا پایداری عملکرد تولید تضمین شود.
در شرایط کاهش یا توقف پروژههای سرمایهای جدید (CAPEX) و فشار مضاعف برای مدیریت هزینههای جاری (OPEX)، تنها آن دسته از سرمایهگذاریها موجه شناخته میشوند که بازدهی اقتصادی سریع و ملموسی داشته باشند. این الزام بهویژه در حوزههای با ریسک بالا، مانند بهرهبرداری از تجهیزات فراساحلی یا پالایشگاهی، بیش از پیش برجسته شده است. به همین دلیل، اصول تصمیمگیری در صنعت بهسمت رویکردی متمایل شده است که تحت عنوان «انجام کار بیشتر با منابع کمتر» (Doing More with Less) شناخته میشود؛ الگویی که بر افزایش بهرهوری، کاهش اتلاف منابع، و استفاده حداکثری از داراییهای موجود تمرکز دارد.
تأمین دادههای مفقود
با وجود پیشرفتهای فناورانه، یکی از چالشهای اساسی در مسیر بهرهبرداری حداکثری از داراییهای موجود، فقدان یا ناکامل بودن دادههای عملیاتی است. تصمیمگیریهای مؤثر و مبتنی بر شواهد، نیازمند دسترسی به دادههایی است که نهتنها دقیق، بلکه دارای ارزش تحلیلی و قابلیت اقدامپذیری (Actionable) باشند. بدون این نوع دادهها، دستیابی به نتایج هدفگذاریشده با ریسک بالا و عدم قطعیت همراه خواهد بود.
نمونهای قابل توجه در این زمینه، پایش وضعیت یکپارچگی تجهیزات ثابت (Fixed Equipment Integrity) است. در بسیاری از واحدهای تولیدی، دادههایی که بتوانند وضعیت این تجهیزات را بهطور پیوسته، دقیق و در لحظه منعکس کنند، در دسترس نیست. اگرچه تأثیر خورندگی ترکیبات شیمیایی موجود در سیالات تولیدی و همچنین خاصیت فرسایشی ذرات شن موجود در جریان نفت و گاز بهخوبی شناخته شدهاند، اما اطلاعات مشخص و کمی از تأثیر مستقیم و بلندمدت این عوامل بر ساختار داخلی تجهیزات اغلب وجود ندارد.
در چنین شرایطی، پایش مداوم فرسایش (Erosion) و خوردگی (Corrosion) بهعنوان راهکاری کلیدی پیشنهاد میشود. هدف از این پایشها، فراهمسازی بستری برای بهینهسازی بهرهوری عملیاتی و افزایش عمر مفید داراییها از طریق پایش وضعیت در زمان واقعی است.
ذرات شن موجود در جریان سیالات تولیدی (Sand Entrained in Oil & Gas Streams)، بهدلیل سرعت بالا و برخورد مستقیم با سطوح داخلی لولهها و تجهیزات، میتوانند فرسایش شدید موضعی ایجاد کرده و در برخی موارد عملکرد تجهیزات را بهطور کامل مختل کنند. این پدیده مشابه اثر سندبلاست است که در آن، برخورد مکرر ذرات باعث سایش فلز از داخل میشود. از آنجا که این نوع فرسایش در سطوح داخلی رخ میدهد، امکان شناسایی آن با بازرسیهای معمول خارجی وجود ندارد.
با بهرهگیری از تکنولوژیهای پیشرفته، امکان شناسایی همزمان ذرات شن در جریان و ارزیابی اثر آنها بر تجهیزات فراهم شده است. برای مؤثر بودن پایش، لازم است هم نرخ ورود شن (Sand Entrainment Rate) و هم نرخ کاهش ضخامت فلز (Rate of Metal Loss) بهصورت مستقل و دقیق پایش شوند. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان میشود که در نظر گرفته شود میزان ورود شن به چاهها میتواند در طول زمان بهطور قابلتوجهی نوسان داشته باشد.
از اینرو، پایش مستمر این دو شاخص، نهتنها برای حفاظت از داراییها، بلکه برای تصمیمگیری در خصوص تداوم یا تعدیل تولید الزامی است. خوشبختانه، فناوریهای نوین اندازهگیری که برای این منظور توسعه یافتهاند، غیرتهاجمی (Non-Intrusive) هستند. این بدان معناست که بدون نیاز به توقف تولید یا ایجاد اختلال در عملیات، میتوان به دادههای دقیق و قابل اتکاء در زمان واقعی دست یافت.
شنیدن علائم خطر (Listening for Trouble)
آشکارسازهای صوتی شن (Acoustic Sand Detectors) بهعنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد در صنعت نفت و گاز، با تکیه بر فناوری شنود، قادر هستند صدای برخورد ذرات جامد با سطوح داخلی لولهها را تشخیص داده و بر اساس آن، وجود شن در جریان تولید را شناسایی کنند. این ابزارها با بهرهگیری از کالیبراسیون دقیق، امکان برآورد نرخ ورود شن (Sand Entrainment Rate) را نیز فراهم میسازند، که میتواند بهعنوان یک شاخص هشداردهنده اولیه در ارزیابی ریسک عملیاتی مورد استفاده قرار گیرد.
با اینحال، باید توجه داشت که این آشکارسازها قادر به اندازهگیری مستقیم تأثیر ذرات شن بر یکپارچگی تجهیزات (Asset Integrity) نیستند. به عبارت دیگر، تنها وجود ذرات را شناسایی میکنند و اطلاعاتی درباره میزان آسیبدیدگی سازههای داخلی ارائه نمیدهند.
در روشهای مرسوم بازرسی دستی نیز، معمولاً ضخامت دیواره تجهیزات با ابزارهای اولتراسونیک یا مکانیکی در فواصل زمانی مشخص اندازهگیری میشود. اما انجام این بازرسیها با هزینههای عملیاتی بالا، مخاطرات ایمنی، و نیاز به توقف فرآیند تولید همراه است؛ بهویژه در محیطهای فراساحلی یا با دسترسی دشوار. در نتیجه، این روشها بهصورت محدود و با فواصل زمانی زیاد انجام میشوند و نمیتوانند تصویری دقیق، پیوسته و جامع از وضعیت فرسایش (Erosion Level) در اختیار قرار دهند.
در شرایطی که دادهها بهصورت مقطعی و گسسته گردآوری میشوند، تصمیمگیری درباره آینده عملکرد تجهیزات با عدم قطعیت قابلتوجهی همراه خواهد بود. در چنین وضعیتی، تخمین دقیق اینکه یک تجهیز ثابت برای پنج ماه دیگر یا پنج سال دیگر همچنان قابلیت بهرهبرداری دارد، تقریباً غیرممکن است.
علاوه بر این، روابط علمی حاکی از آن است که در نرخهای مشخص از ورود شن، نرخ فرسایش متناسب با توان سوم نرخ جریان (Flow Rate³) افزایش مییابد. این رابطه نشان میدهد که حتی افزایش اندک در نرخ جریان میتواند منجر به شتابگیری شدید نرخ فرسایش شود. بر همین اساس، زمانیکه وجود شن در جریان تولید شناسایی شود، رویکرد معمول اپراتورها کاهش نرخ تولید یا اعمال محدودیت بر جریان (اصطلاحاً "خفه کردن چاه" یا Well Choking) خواهد بود.
این اقدام با هدف محافظت از تجهیزات، جلوگیری از بروز آسیبهای شدید، و پیشگیری از فروپاشی احتمالی زیرساختها انجام میشود. در نتیجه، اتخاذ نرخ تولید محافظهکارانه بهعنوان رویکرد غالب در بسیاری از میادین تولیدی، پاسخی به محدودیت دادهها و ریسکهای بالای ناشی از عدم قطعیت عملکردی تجهیزات است.
پایش پیشرفته داراییها (Improved Asset Monitoring)
در صورت استفاده از حسگرهای خودکار که بهصورت دائم در نقاط کلیدی زیرساختها نصب میشوند، تحولی بنیادین در پایش وضعیت داراییها قابل تحقق خواهد بود. این حسگرها قادر هستند بهطور مستمر و دقیق، ضخامت باقیمانده دیواره داخلی لولهها و تجهیزات ثابت را اندازهگیری کرده و دادههای جمعآوریشده را از طریق فناوریهای ارتباطی بیسیم به مراکز تحلیل در موقعیتهای امن، چه در خشکی و چه در فراساحل، ارسال نمایند.
با استقرار چنین سامانههایی، امکان دسترسی فوری و لحظهای به وضعیت عملکرد تجهیزات فراهم میشود و دیگر نیازی به اتکای صرف بر برآوردهای احتمالی یا بازرسیهای دستی و گاهبهگاه نخواهد بود.
کیفیت دادههای حاصل بهطور چشمگیری ارتقاء مییابد، زیرا حسگرهای نصبشده با فرکانس بالا و بدون وقفه، تغییرات در ضخامت تجهیزات را ثبت میکنند. این ویژگی موجب میشود که تغییرات کوچک و تدریجی که ممکن است به چشم نیایند، بهصورت زودهنگام شناسایی شوند. به این ترتیب، امکان تحلیل دقیقتری از نحوه واکنش زیرساخت به متغیرهای محیطی غیرقابل کنترل نظیر نوسانات ناگهانی در دما، نرخ جریان (Flow Rate) یا فشار فراهم میگردد.
از طریق تحلیل این دادهها، اثربخشی راهکارهای فنی مانند کاهش فرسایش (Erosion Mitigation) و بازدارندگی خوردگی (Corrosion Inhibition) نیز بهصورت دورهای ارزیابی شده و بر اساس نتایج بهدستآمده، اصلاحات لازم جهت بهینهسازی عملکرد انجام میپذیرد. این فرآیند، به تصمیمگیریهای مبتنی بر داده در سطح عملیاتی کمک کرده و مدیریت داراییها را از حالت واکنشی به وضعیت پیشنگر (Proactive Asset Management) منتقل میکند.
استفاده از این فناوریها موجب دستیابی به دادههای لحظهای (Real-Time Data) شده و در نتیجه، بهرهبرداری پایدار، افزایش زمان در دسترس بودن تجهیزات (Asset Uptime) و کاهش هزینههای تعمیرات اضطراری محقق میگردد.
در نهایت، راهکارهایی که با استانداردهای بالا طراحی شده و در شرایط عملیاتی واقعی مورد آزمایش قرار گرفتهاند، میتوانند بهطور ملموس موجب بهبود حاشیه سود سازمانها شوند، زیرا از طریق افزایش دقت در پایش، اطمینان بیشتری نسبت به عملکرد تجهیزات فراهم شده و تجهیزات به سطح حداکثری قابلیت بهرهبرداری نزدیک میشوند.
پایش دقیقتر، تولید را به حداکثر میرساند
در یکی از پروژههای انجامشده در منطقه دریای کارائیب، که در آن چند سکوی گازی بدون سرنشین (Unmanned Gas Production Platforms) در حال بهرهبرداری بودند، از ترکیبی از فناوریهای نوین برای پایش وضعیت جریان تولید استفاده شده است. در این پروژه، بهمنظور شناسایی ورود ذرات شن به جریان سیال، از آشکارسازهای صوتی (Acoustic Detectors) بهره گرفته شده و در کنار آن، حسگرهای غیرتهاجمی ضخامتسنجی ساخت شرکت Emerson Rosemount برای پایش میزان کاهش ضخامت فلز تجهیزات (Metal Loss) مورد استفاده قرار گرفتهاند.
سامانهی مورد استفاده شامل حسگرهای بیسیم (Wireless Sensors) بود که بهعنوان بخشی از یک سیستم جامع دادهبرداری و تصمیمسازی طراحی شده بود. این سیستم از مرحلهی جمعآوری داده در محل سرچاه تا مرحلهی تحلیل داده در مرکز پردازش را پوشش داده و با استفاده از ابزارهای پیشرفته نمایش و تحلیل دادهها (Data Visualization & Analytics) امکان ارزیابی مؤثر و تصمیمگیری دقیق را فراهم ساخته است.
در این منطقه خاص، نرخ ورود ذرات جامد به جریان تولید بسیار بالا ارزیابی شده بود. یکی از اپراتورهای فعال در این ناحیه پیشتر با مشکلات متعددی از جمله از بین رفتن ایزولاسیون در چند سرچاه (Loss of Containment at Wellheads) مواجه شده بود؛ پدیدهای که علت آن، فرسایش شدید ناشی از حرکت ذرات شن درون تجهیزات تشخیص داده شده بود. اگرچه چاههایی که در معرض ریسک بالای تولید جامدات قرار داشتند، شناسایی شده بودند، اما اطلاعات کافی در خصوص نحوه تغییر این ریسک در طول زمان و اثر واقعی آن بر عملکرد تجهیزات در اختیار نبود.
در پاسخ به این نیاز، مجدداً از ترکیب آشکارسازهای صوتی و دستگاههای اولتراسونیک پایش ضخامت بهعنوان راهکار اصلی استفاده شد. این سیستم همچنین با زیرساخت انتقال داده بیسیم برد بلند (Long-Range Wireless Data Backhaul) تجهیز گردید تا دادههای مربوط به فرسایش از سرچاههای دورافتاده بدون نیاز به حضور فیزیکی، بهصورت پیوسته به مرکز کنترل ارسال شوند.
در مرکز تحلیل، دادههای دریافتی مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس تغییرات مشاهدهشده در میزان جریان ذرات جامد، تصمیماتی برای بهینهسازی نرخ تولید اتخاذ میشد. در عین حال، اطمینان حاصل میشد که تجهیزات سرچاه از منظر فرسایش داخلی دچار آسیب نشدهاند و بهرهبرداری در محدودهای ایمن و پایدار ادامه یافته است.
کاهش هزینهها، افزایش درآمد
با بهرهگیری از فناوریهای نوین در حوزه پایش وضعیت داراییها، این امکان فراهم شده است تا برنامههای پایش یکپارچگی داراییها (Asset Integrity Monitoring) با صرفهجویی اقتصادی بیشتر طراحی و اجرا شوند. یکی از نخستین مزایای قابلتوجه این فناوریها، حذف نیاز به بازرسیهای دستی روتین و مکرر است؛ بازرسیهایی که معمولاً پرهزینه، زمانبر و پرخطر هستند، بهویژه در محیطهای فراساحلی که دسترسی فیزیکی به تجهیزات مستقر در آنها بسیار دشوار و پرهزینه تلقی میشود. جایگزینی این فعالیتها با حسگرهای خودکار پایشی، منجر به کاهش آنی هزینهها و افزایش ایمنی عملیاتی شده است.
در بلندمدت، استقرار سیستمهای پایش هوشمند که امکان گردآوری و تحلیل مستمر دادهها را فراهم میکنند، بهبود قابلتوجهی در قابلیت اطمینان تجهیزات (Reliability) و درصد زمان در دسترس بودن داراییها (Availability) به همراه خواهد داشت. این عوامل، بهطور مستقیم با افزایش بهرهوری و سودآوری سازمانی مرتبط هستند و در شرایط رقابتی بازار انرژی، نقش تعیینکنندهای ایفا میکنند.
در این میان، گرچه پایش خوردگی و فرسایش تجهیزات تنها یکی از مؤلفههای بررسیشده در ارزیابی سلامت داراییهاست، اما بهدلیل ارائه نتایج ملموس در کوتاهمدت، توجه ویژهای به آن معطوف شده است. بهطور خاص، دوره بازگشت سرمایه (Payback Period) در پروژههای مرتبط با پایش خوردگی و فرسایش بسیار کوتاه بوده و در مواردی حتی در عرض چند روز، بازگشت سرمایه تحقق یافته است.
علاوهبر این، چنین رویکردی در راستای تحول دیجیتال (Digital Transformation) است که در حال حاضر بهعنوان روندی فراگیر در بسیاری از صنایع، از جمله نفت و گاز، در حال پیادهسازی است. در این چارچوب، فناوریهای گردآوری، ایمنسازی، تحلیل و نمایش دادهها، به ستون فقرات سیستمهای مدیریت عملکرد دارایی تبدیل شدهاند.
قابلیت استخراج و بهرهبرداری از دادههایی که تا پیش از این، بهدلیل محدودیتهای فنی یا دسترسی، در دسترس نبودند، تنها بهعنوان بخشی از چرخه نوآوری تلقی نمیشود، بلکه بهمثابه زیربنایی حیاتی برای توسعههای آینده و توانمندساز تصمیمگیریهای راهبردی بلندمدت در محیطهایی با آیندهای پرنوسان و غیرقابل پیشبینی در نظر گرفته میشود.
مقالات دیگر
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید