شاخص های مناسب برای گزارش های مدیریتی
با توجه به اینکه مدیران در بسیاری از سازمان ها تمایل دارند بودجه کمی رو به واحد نگهداشت اختصاص بدهند،اگر بخواهیم با ارائه گزارشی از شاخص های متنوع نشون بدهیم که به کمک نگهداشت در هزینه ها صرفه جویی کردیم و همچنین مدیریت را قانع کنیم که بودجه مناسب به واحد نگهداشت اختصاص دهد چه شاخص هایی را پیشنهاد میدهید در این گزارش بگنجانیم؟
این شاخصها میتوانند به خوبی نشان دهند که چرا سرمایهگذاری در واحد نگهداشت اهمیت دارد :
نرخ خرابی و توقفات غیرمنتظره: به همراه بررسی تعداد و نوع قطعات معیوب، تحلیل هزینههای مربوط به قطعات یدکی و زمان از دست رفته.
هزینههای تعمیرات EM (Emergency Maintenance): علاوه بر مقایسه هزینههای تعمیرات، شامل هزینههای پنهان ناشی از تأخیر در تولید و مشتریان نیز باشد.
درصد کاهش زمان تعمیر: بررسی مدت زمان انتظار برای تأمین قطعات یدکی و تأثیر آن بر زمان کل تعمیرات.
افزایش عمر تجهیزات: تحلیل هزینههای مرتبط با جایگزینی تجهیزات و قطعات، و کاهش نیاز به خرید تجهیزات جدید.
هزینههای نگهداشت پیشگیرانه: در کنار مقایسه با هزینههای ناشی از خرابیها، به هزینههای پنهان ناشی از کاهش بهرهوری نیز اشاره شود.
نسبت هزینه نگهداشت به هزینه تولید: بررسی تأثیر هزینههای نگهداشت بر هزینههای کلی تولید و محاسبه سود ناشی از کاهش خرابی.
افزایش بهرهوری کارکنان: تأثیر مستقیم نگهداشت بر افزایش زمان کارایی و کاهش زمان توقف به دلیل خرابیها و انتظار برای قطعات.
نرخ حوادث و ایمنی: تحلیل هزینههای ناشی از حوادث، شامل غرامتها و هزینههای پزشکی و تأثیر نگهداشت بر ایمنی.
مقایسه با معیارهای صنعتی: شامل بررسی هزینههای پنهان در صنعت و مقایسه آن با هزینههای سازمان خود، برای شفافسازی نقاط ضعف و قوت.
تحلیل هزینههای پنهان: شناسایی و دستهبندی هزینههای پنهان ناشی از خرابیها، از جمله زمان از دست رفته، هزینههای فرصت، و تأثیر بر شهرت سازمان.
با درود فراوان،
شاخص های زیر به نظر بنده جهت ارائه مناسب می باشد:
1 . هزینه های پنهان نت پیشگیرانه نسبت به کل هزینه های نت
2 . چرخه عمر تجهیز با توجه به اختصاص برنامه نت پیشگیرانه
3 . گزارش اجرای نت CBM و صدور اقدام پیشگیرانه های به موقع جهت جلوگیری از توقف تجهیزات
4 . مقایسه هزینه های نت نسبت به هزینه های تحمیلی برون سپاری نت به علت توقف تجهیز
برای تهیه گزارشی که نشان دهد واحد نگهداشت چگونه به صرفهجویی در هزینهها کمک میکند و ضرورت اختصاص بودجه مناسب را توجیه کند، میتوانید از شاخصهای زیر استفاده کنید:
1. **هزینههای نگهداشت به ازای هر دستگاه**: مقایسه هزینههای نگهداشت با میزان تولید یا خدمات ارائهشده.
2. **نسبت downtime به کل زمان عملیاتی**: نشان دادن کاهش زمان غیرعملیاتی به دلیل نگهداشت مناسب.
3. **تعداد و شدت خرابیها**: ارزیابی کاهش تعداد خرابیها و اثر آن بر روی هزینههای تعمیرات و تولید.
4. **سود ناشی از نگهداشت پیشگیرانه**: محاسبه سود ناشی از جلوگیری از خرابیها و تعمیرات غیرمترقبه.
5. **افزایش عمر مفید داراییها**: ارزیابی افزایش عمر تجهیزات و تأثیر آن بر هزینههای جایگزینی.
6. **رضایت مشتریان**: بررسی تأثیر نگهداشت بر کیفیت خدمات و تأثیر آن بر رضایت مشتریان و کاهش شکایات.
7. **نسبت هزینههای نگهداشت به درآمد**: مقایسه هزینههای نگهداشت با درآمد سازمان.
8. **کیفیت خدمات و محصولات**: ارزیابی کاهش نواقص و افزایش کیفیت ناشی از نگهداشت موثر.
9. **مدت زمان تعمیرات**: کاهش میانگین زمان لازم برای تعمیرات و تأثیر آن بر تولید.
10. **نرخ استفاده از تجهیزات**: افزایش درصد استفاده از تجهیزات بهینهسازیشده.
با ترکیب این شاخصها و ارائه دادههای معتبر، میتوانید به طور مؤثری تأثیر واحد نگهداشت بر هزینهها و کیفیت خدمات را نشان دهید و مدیریت را برای اختصاص بودجه قانع کنید.
با سلام. در ادامه نظرات حرفه ای همکاران، بنظر بنده دو نکته است که برای اکثر سازمان ها چالشی بوده و در صورتیکه بتوان به بهبود هایی دست یافت، مدیریت آنها را بصورت ملموس درک خواهد کرد و قاعدتا برای ادامه کار هم همراهی بیشتری خواهد نمود. ۱- نرخ مصرف قطعات یدکی و مواد مصرفی ۲- هزینه های پنهان نت
با سلام و احترام و کسب اجازه از محضر اساتید ارجمند
شاخص ها در ۳ سطح زیر محاسبه می شوند:
۱- شاخص های وظیفه ای KAI (key actuvity indicator) مانند درصد دوباره کاری، درصد اجرای به موقع PM و … در پاسخ به این سئوال که آیا اقدامات مورد نیاز برای تحقق اهداف نت به درستی انجام می شود؟
۲- شاخص های عملکردی KPI (key performancr indicator) مانند MTBF , OEE , Availability و … در پاسخ به این سئوال که آیا اهداف نت محقق شده است؟
۳- شاخص های مدیریتی KMI (key management indicator) در پاسخ به این سئوال که آیا اهداف سیستم نت در راستای تحقق اهداف شرکت است؟
به عقیده بنده برای منظور شما می بایست شاخص های دسته سوم به شرح ذیل محاسبه و به مدیریت ارائه شوند:
هزینه نت در هر واحد محصول
هزینه نت نسبت به مجموع هزینه تولید
قابلیت دسترسی فنی به فرآیند تولید
قابلیت اطمینان فنی فرآیند تولید
هزینه فرصت از دست رفته به دلیل توقفات ناشی از خرابی تجهیزات (این شاخص بعنوان هزینه پنهان و یا هزینه غیر مستقیم در نگهداری و تعمیرات مطرح بوده و معمولا از نظر ریالی بیشتر از هزینه های مستقیم نت شامل نیروی انسانی، قطعات مصرفی و … می باشد)
با سلام و احترام
دوستان در جواب های ارسالی به پاسخ شما ، حق مطلب را ادا نموده اند. بنظر بنده در تکمیل توضیحات فوق باید گفت با نشان دادن کاهش میزان CM ( هزینه اصلاح خرابی ها) به PM(هزینه نگهداشت) به مدیران سازمان ها می توان عملکرد یک سیستم نت را نشان داد.
با سلام و درود
تجربه شخصی خودم در حوزه تولید نشان داده کاهش نرخ خرابی تجهیزات و قابلیت اطمینان از عملکرد تجهیزات در مدت زمان تولید می تواند به راحتی مدیران سازمان را به نقش مهم نگهداری و تعمیرات که منجر به افزایش زمان در دسترس بودن تجهیزات می گردد بیشتر حساس نماید و تا زمانی که فعالیت های پیشگیرانه توقفات را کاهش ندهند عملکرد واحد های نگهداشت مشخص نخواهد شد و زمانی که برنامه تولید در انتهای ماه محقق می شود این عملکرد پررنگ تر می شود.
شاخص های پیچیده را کنار بگذاریم و با ۱۰ شاخص کلی عملکرد نگهداشت را بسنجیم شاخص های ساده تحلیل های بهتری در اختیار ما قرار می دهند.
برای ارائه یک گزارش مدیریتی مؤثر در زمینه نگهداری و تعمیرات که بتواند مدیران را قانع کند تا بودجه مناسبی به واحد نگهداشت اختصاص دهند، میتوانید از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) متنوعی استفاده کنید که هم نشاندهنده بهبود کارایی و صرفهجویی در هزینهها باشد. برخی از شاخصهای پیشنهادی:
1. شاخص صرفهجویی در هزینهها
هزینههای جلوگیریشده از خرابیهای بزرگ: این شاخص میزان هزینهای که به کمک نگهداری پیشگیرانه از خرابیهای بزرگ جلوگیری شده است را نشان میدهد. مقایسه هزینههای تعمیرات پیشگیرانه با هزینههای احتمالی ناشی از خرابیهای بزرگ میتواند نشاندهنده صرفهجوییهای مهم باشد.
نسبت هزینه نگهداری به تولید: این شاخص نشان میدهد که با انجام نگهداری مناسب، چقدر از هزینههای تولید ناشی از توقفهای غیرمنتظره و خرابی تجهیزات کاهش یافته است.
2. شاخصهای قابلیت اطمینان تجهیزات
MTBF (میانگین زمان بین خرابیها): نشان میدهد که با انجام نگهداری مناسب، زمان بین خرابیها افزایش یافته است. افزایش MTBF به مدیران نشان میدهد که تجهیزات مدت زمان بیشتری بدون خرابی کار میکنند.
MTTR (میانگین زمان تعمیر): این شاخص نشان میدهد که در صورت وقوع خرابی، چقدر سریع توانستهاید تجهیزات را به حالت عملیاتی بازگردانید. کاهش MTTR نشاندهنده بهبود سرعت و کارایی تیم نگهداری است.
3. شاخصهای بهرهوری و کارایی
نرخ دسترسی تجهیزات (Availability): درصد زمانی که تجهیزات آماده به کار هستند. این شاخص نشاندهنده میزان زمان بیکاری کاهش یافته ناشی از نگهداری صحیح و به موقع است.
نرخ عملکرد تجهیزات (OEE - Overall Equipment Effectiveness): شامل دسترسی، عملکرد و کیفیت است و کارایی کلی تجهیزات را نشان میدهد. افزایش OEE با عملکرد بهتر نگهداشت مرتبط است.
4. شاخص هزینههای نگهداری و تعمیرات
هزینه نگهداری پیشگیرانه به هزینه کل نگهداری: این شاخص نشاندهنده نسبت هزینههای صرف شده برای نگهداری پیشگیرانه در مقایسه با کل هزینههای نگهداری است. افزایش این نسبت نشان میدهد که بیشتر به نگهداری پیشگیرانه پرداخته شده و خرابیهای اضطراری کاهش یافته است.
هزینه کل نگهداری به ارزش داراییها: این شاخص به مدیران نشان میدهد که چقدر از هزینهها در نگهداشت داراییهای موجود استفاده شده و آیا این هزینهها متناسب با ارزش داراییها است یا خیر.
5. شاخصهای توقفات و خرابیها
نرخ خرابیها (Failure Rate): تعداد خرابیهای پیشآمده در دوره زمانی مشخص. کاهش این نرخ به وضوح نشان میدهد که نگهداری مؤثر باعث کاهش تعداد خرابیها شده است.
نرخ توقفات اضطراری: درصدی از کل زمان کار که تجهیزات به دلیل خرابی متوقف شدهاند. کاهش این نرخ نشاندهنده کارایی نگهداشت است.
6. شاخصهای ایمنی و کیفیت
تعداد حوادث مرتبط با خرابی تجهیزات: کاهش تعداد حوادث ناشی از خرابی تجهیزات، نشاندهنده تأثیر مثبت نگهداری بر ایمنی کارکنان و تجهیزات است.
نرخ تولید ضایعات (Scrap Rate): این شاخص نشاندهنده تأثیر نگهداری بر کیفیت تولید است. اگر نگهداری منظم انجام شود، تجهیزات با عملکرد بهتر و کیفیت بالاتری کار خواهند کرد و نرخ ضایعات کاهش مییابد.
7. شاخصهای بهرهوری کارکنان نگهداشت
بهرهوری نیروی کار (Maintenance Labor Productivity): این شاخص نسبت ساعات کاری مؤثر برای نگهداری و تعمیرات به کل ساعات کاری را نشان میدهد. افزایش این شاخص نشان میدهد که تیم نگهداشت بهرهوری بالاتری دارد.
نسبت تعمیرات برنامهریزیشده به تعمیرات اضطراری: این شاخص نشان میدهد که چه درصدی از تعمیرات برنامهریزی شده و چه درصدی به صورت اضطراری بودهاند. افزایش تعمیرات برنامهریزیشده نشاندهنده کارایی بالاتر و کاهش خرابیهای غیرمنتظره است.
8. شاخصهای بلندمدت
ROI (بازگشت سرمایه) نگهداری: محاسبه سود و صرفهجوییهای بلندمدت که از طریق سرمایهگذاری در نگهداشت به دست آمدهاند. این شاخص به وضوح به مدیران نشان میدهد که هزینههای صرف شده در نگهداری چگونه به سودآوری بلندمدت تبدیل شده است.
با سلام
شاخصها دو دسته کلی هستند شاخصهای leader و ladder در گزارسات مدیریتی با توجه به نقشه راه و برنانه استراتژیک باید شاخصها در منظر مالی از کارت BSC تدوین شوند و به فرآیندها و اهداف کلان ارتباط یابند .
شاخصهایی مثل mtbf شاخص استراتژیک نیستند بلکه شاخصladder محسوب می شوند لیکن شاخص هایی مثلCLP در ارتباط با تولید از دست رفته شاخص نسبت هزینه نت به ازای هر واحد محصول شاخص هزینه نت به قیمت فعلی یک دارایی و … می توانند به گزارشات مدیریتی کمک کنند در این زمینه به استاندارد EN15341 قسمت شاخصهای اقتصادی و نیز شاخصهای SMRPمی توانید رجوع کنید
سازمان حتی اگر در سطح بالای نت قرار گرفته باشد، برای رویکرد و فعالیت های جدید باید هزینه کند.
پس حتما مدیریت سازمان را واقع بینانه توجیه بفرمائید که در" شروع" بهبود نت، لاجرم “افزایش” هزینه خواهیم داشت.
هزینه صرفا پول بیشتر نیست. هم اینکه کارکنان برای اموزش و… در ساعاتی از کار عملیاتی(تولید، نت، انبار و…) باید منفک شوند، یعنی ایجاد هزینه برای سازمان.
وقتی به مدیران درباره این مسائل صراحتا آگاهی داده نمی شود، از همان ابتدای راه نسبت به واحد “نت” نگاه مثبت نخواهند داشت.
با سلام
تجربه بنده در یکی از هلدینگ های معدنی کشور این بود که ما گزارشی برای مدیران هلدینگ تدوین کردیم که البته خیلی کلان بود.
در این گزارش علاوه بر گزارش شاخص های مرسوم در حوزه نگهداری و تعمیرات، ما گزارش تولید از دست رفته رو به تفکیک فنی (ریشه تعمیراتی) و غیر فنی تهیه کردیم و بصورت ماهانه گزارشی از تمامی کارخانه ها به مدیریت ارایه می کردیم.
در این گزارش ارقام تولید کلی هلدینگ هم به تن و هم به ریال مشخص بود و در مقابل ارقام تولید از دست رفته به تفکیک دلایل مختلف بر حسب تن و ریال مشخص بود.
مدیران ماهانه ارقام ریالی از دست رفته سود هلدینگ را بدلایل تعمیراتی میدیدند. ارقام بسیار بالا بود و خوشبختانه نتایج مطلوبی داشت.
همچنین اگر ساختار شرکت به نحوی باشد که بتوان بهای تمام شده محصول رو به تفکیک بخش های مختلف مانند تعمیرات، ماده اولیه، نیروی انسانی، سربار و … حساب کرد هم بسیار تاثیر گذار خواهد بود که قطعا به ERP نیاز خواهید داشت.
بنده در یکی از پتروشیمی های کشور با همکارانم این تجربه داشتیم و اعداد برای مدیران بسیار جالب بود و حتی تغییرات کلی در بودجه های تعمیراتی ایجاد شد.
با سلام
یک موضوعی که من با اون مواجه شدم این است که مدیران چون درگیر کارهای روتین میشوند متأسفانه تصویر کلان یا (big picture)از سازمان خودشون رو از دست میدن و در نتیجه ارزش داراییهای خودشون رو متوجه نیستند.
اگر بتونین حجم داراییها و ارزش جایگزینی اونها رو برای مدیران محاسبه و بصریسازی کنید به اونها کمک میکنید بینش دقیقتری از وضعیت سازمان بدست بیاورند.
این از دیدگاه مربوط به end of life هست. لذا میتونین توضیح بدین که با سرمایهگذاری در نگهداشت و و درنتیجه افزایش عمر تجهیزات، نیاز به سرمایهگذاری مجدد کاهش پیدا میکنه
بحثهای مربوط به بهرهبرداری و تولید رو دوستان دیگه فرمودند و فقط پیشنهاد میکنم چند مثال یا مصداق درون سازمانی یا در سازمانهای مشابه برای اونها پیدا کنید. مثل حوادث و خرابی های پر خسارت گذشته
ادامه پاسخ قبلی …..
تصور کنید در یک شرکت تولیدی در سال 1 میلیون واحد محصول تولید می شود. هزینه نگهداشت برای هر واحد محصول 100 هزار تومان است. در نتیجه هزینه نگهداشت برای کل سازمان 100 میلیارد تومان می شود.
یک هدف گذاری یک ساله بررسی شده و نتیجه این شده است که این سازمان با اتخاذ استراتژی های مناسب نگهداشت می تواند حداقل 20 درصد هزینه های نگهداشت رو کاهش دهد یعنی هزینه نت به ازای هر واحد محصول می شود 80 هزار تومان کاهش پیدا کند این رقم برابر خواهد بود مجموعا" 20 میلیارد تومان در سال.
سازمان می تواند 20% از این کاهش را برای بودجه نگهداشت در نظر بگیرد. 4میلیارد تومان در پروژه بهبود مدیریت دارایی اتخاذ کنید.
سوال بعدی این است سازمان چگونه می تواند به این هدف دست پیدا کند…..
این سوال شما یکی از کلیدی ترین سوال های نگهداشت هست ، در واقع سوالی که برای مدیران مهم است بازگشت سرمایه است. یعنی اگر من N واحد پولی سرمایه گذاری کنیم چقدر بازگشت سرمایه خواهم داشت.
در استاندارد SMRP انجمن متخصصین نت و قابلیت اطمینان آمریکا در سطح اول شاخص ها ، چند شاخص در سطح کسب و کار معرفی می شود.
هزینه های نگهداشت به واحد محصول یا خدمت ، مثلا در بنادر این شاخص میشه هزینه های نگهداشت با ازای هر تن تخلیه و بارگیری، در پالایش گاز ، هزینه نت به ازای هر مترمکعب گاز پالایش شده و ….
ابتدا باید این شاخص در وضع موجود اندازه گیری شده و برای یک دوره حداقل یک ساله هدف گذاری شود.
با سلام
به نظر من قبل از اینکه دنبال پیدا کردن گزارش مناسب برای ارائه به مدیران باشیم باید ببینیم که مدیران با نت چقدر زاویه دارن و آیا فرهنگ نگهداری و تعمیرات اصلأ وجود داره یا نه!
اگر وجود دارد که به قول معروف
اگر در خانه کس است، یک حرف بس است..
اگر وجود ندارد…
نرود میخ آهنین در سنگ!!!
باسلام و احترام
برای متقاعد کردن مدیریت به اختصاص بودجه مناسب به نگهداشت، میتوانید شاخصهای زیر را ارائه دهید:
1. نرخ خرابی تجهیزات: کاهش قابل توجه خرابیها با نگهداشت مؤثر.
2. هزینههای نگهداشت پیشگیرانه در مقایسه با تعمیرات اضطراری: نشان دادن صرفهجویی مالی.
3. درصد دسترسی تجهیزات (Equipment Availability): افزایش زمان دسترسی تجهیزات به دلیل نگهداشت بهتر.
4. کاهش هزینههای بهرهبرداری: نمایش تأثیر نگهداشت بر کاهش هزینههای عملیاتی.
5. بهبود عملکرد تولید: ارتباط مستقیم بین عملکرد بهتر تجهیزات و نگهداشت منظم.
این شاخصها مدیریت را به اثرگذاری نگهداشت در کاهش هزینهها و بهبود عملکرد سازمان متقاعد میکند.باتشکر دلفی
درود بر شما
شاخص های مناسب برای ارائه mtbf میانگین زمان بین خرابی و mttr میانگین زمان برای تعمیرات است اهداف کاهش mttr و افزایش mtbf است و در نهایت OEE شاخص اثر بخشی کلی تجهیزات البته لازمه دستیابی به این اهداف نیازمند برنامه ریزی و زمانبندی نگهداشت و تعمیرات پیشگیرانه و تیم فنی اجرایی متخصص است.
نشان دادن شاخص هایی از جنس ریال در ایران بسیار سخت است چون هر سال نرخ افزایش دستمزد و قطعات افزایشی است و اثربخشی اقدامات بهبودی که در کاهش هزینه ها نقش داشتند رو کمرنگ می کند . اگر بتوان از امور مالی گزارشی تهیه کرد که چند درصد یک محصول تولید شده در هر دوره مربوط به هزینه های نت ( دستمزد، خدمات، قطعات) می باشد شاید بتوان عملکرد ریالی واحد را نشان داد.
برای ارسال پاسخ باید وارد حساب کاربری خود شوید.